به گزارش شهرآرانیوز؛ احمد شاملو متولد ۲۱ آذر ۱۳۰۴ در تهران است؛ پدر شعر سپید فارسی، همان شاعر پر نام و آوازه عاشقی که هنوز که هنوز است شعرهایش در همه جا بر روی زبان عاشقان جاری میشود و ترجمههایش اغلب مورد پسند برخی کتابدوستان است. اگرچه برخی شاملو را در زمره پژوهشگر و شاعر میشناسند و بحث ترجمههای شاملو، منتقدانی نیز داشته است، با اینحال برخی از این ترجمهها، در شمار آثاری شناختهشده قرار دارند. یکی از این کارها، «ترانه شرقی و اشعار دیگر»، سرودههای فدریکو گارسیا لورکا با اجرا و صدای خودش، که استقبال فراوانی شد.
شاملو در سال ۱۳۲۵ در ملاقات با نیما یوشیج و تحت تاثیر اشعار او، به شعر نیمایی روی آورد. اما نخستین بار در شعر «تا شکوفهی سرخ یک پیراهن» وزن را رها کرد و سبکی نو در شعر معاصر فارسی به وجود آورد؛ بنابراین شاید بیشترین تاثیری که شاملو در پدید آمدن سبک شعر سپید فارسی بر او گذاشت، ابتدا نیما یوشیج و سپس فریدون رهنما است.
شاملو که علاوه بر شعر، مترجم، فیلمنامه نویس، پژوهشگر و فرهنگ نویس و همچنین از دبیران بنام کانون ویسندگان ایران بود، تحت تاثیر ترجمه بسیاری از آثار شاعران همچون، لورکا و ریتسوس، لینگستن هیوز و … ارتباطش با شعر و نثرکلاسیک پارسی پیوند خورد. همین امر سبب شد تا او شعرهایش را بدون استاد و حاصل مطالعات و پژوهشهایش خود بنویسد و خالق سبکی نو باشد.
آشنایی شاملو با فریدون رهنما، که از اروپا برگشته بود و با شعر روز جهان آشنا بود، تأثیر زیادی بر او گذاشت. چنان که پیشگفتاری نقادانه بر یکی از آثار شاملو نوشت.
زندگی عاشقانه شاملو امروزه دیگر بر کسی پوشیده نیست. «آیدا سرکیسیان» آخرین همسر احمد شاملو بود. زنی سرشار از زندگی و زنانگی و به نوعی همکار شاملو در گردآوری و نگارش «کتاب کوچه» که سرپرست این مجموعه بعد از اوست.
در شعرهای شاملو، بهویژه در دو دفتر «درخت و خنجر و خاطره» و «آیدا در آینه»، بهعنوان معشوقه او جلوهای فراموش نشدنی دارد. شاملو دربارهی تأثیر آیدا در زندگی خود به مجلهی فردوسی گفت: «هرچه مینویسم برای اوست، بهخاطر اوست و به خواست او… من با آیدا، آن انسانی را که هرگز در زندگی خود پیدا نکردهبودم، پیدا کردم.»
در جایی دیگر او مینویسند: «بر چهره زندگانی من، که بر آن هر شیار از اندوهی جانکاه حکایت میکند، آیدا لبخند آمرزش من است.»
در جایی دیگر از شعرهایش میخوانیم:
کیستی که من اینگونه به اعتماد
نام خود را
با تو میگویم
نان شادیام را با تو قسمت میکنم
به کنارت مینشینم و
بر زانوی تو اینچنین به خواب میروم
کیستی که من این گونه به جد
در دیار رویاهای خویش با تو
درنگ میکنم!
خود شاملو معتقد بود اول نویسنده و سپس شاعر شده است. اگرچه اغلب نویسندگان امروزی شاعرانِ شکستخوردهای هستند، که شعر را بستری سخت و دشوار و البته محدود برای گفتن از آنچه میخواهند بگویند، میدانند، بنابراین به داستان پناه میبرند، اما شاملو بدلیل جامعیت و تنوع در پژوهشهای هنری در نهایت سختترین و استادانهترین امر را که شعر است، برگزید. خود او در جایی مینویسند: «نخست نویسنده و شاعر شدیم و بعد به فراگرفتن زبان پرداختیم، شعر را در زبان دیگر و از شاعران دیگر آموختیم و بعد به شعر فارسی بازگشتیم و به خواندن و آشنا شدن با خدایانی، چون حافظ و مولوی همت نهادیم.»
اگرچه شاملو مانند اخوان ثالث و فروغ فرخزاد میراثدار نیما یوشیج نماند و از او گذر کرد، اما همین گذار سبب خلق سبک دیگری از شعر شد. روح جستجوگر شاملو سبب شد تا علاوه بر تاثیرپذیری و آموزش ساختار و شیوه بدیع شعر نو نیمایی، بتواند نوشتههای خام خود را به نام مجموعه «آهنگهای فراموش شده» در سال ۱۳۲۶ به چاپ برساند. در جایی از این کتاب میخوانیم:
روزگاری چو سرو بودم راست
شرح این قصه سخت جانفرساست
بر سر عرش بود پروازم،
عشق بالم شکست و قدرم کاست
سرانجام شاملو پس از یک دورهی طولانی بیماری، در سال ۱۳۷۹ درگذشت و پیکرش در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شده است. از سال ۱۳۹۴ به مناسبت بزرگداشتش، جایزه شعر احمد شاملو راهاندازی شد و همزمان با زادروز این شاعر در ۲۱ آذرماه مراسم پایانی این جایزه برگزار شد.